ساختاراجتماعی ایران را درعهد ساسانی
دردوران ساسانیان نوعی طبقهبندی خاص اجتماعی درایران وجودداشت برپایه این طبقه بندی که به وسیله سلسله ساسانیان یعنی اردشیربابکان ایجاد شده بود جامعه ایرانی به طبقات مختلف ازنظراجتماعی تقسیم میشد وهیچ کس ازطبقه خود حق ورود به طبقه دیگر را نداشت.طبقات اجتماعی ایران به شرح زیرمیباشد:
1ـ بزرگان یا و زرگان که عالیترین طبقه بود
2ـ مغان یا روحانیون
3ـ سپاهیان
4ـ کارمندان
5ـ توده مردم که همان پیشهوران ، بازرگانان وکشاورزان و طبقات پایین اجتماع بودند
لازم به ذکراست که بیشتر گروه پنجممالیات میپرداختند ولی حق باسواد شدن نداشتند بیشتر امکانات ایران درطبقات بالای اجتماع خصوصاً دوطبقه بزرگان وروحانیون متمرکزشده بود.این دوطبقه بابرخورداری ازامکانات فراوان قدرتهای فراوان معمولاً دارای تیولهای فراوان درایران ودراختیارداشتن امکانات زمین ومراتع وزمینهای کشاورزی بودند و اکثر مردم ایران را تبدیل به بردگانی برای خود کرده بودند
شاخصترین بزرگان ، هفت خاندان بزرگ پارسی وپارتی بودند که دارای قطعات واملاک وزمینهای بسیاربزرگ درسراسر کشوربودند که معروفترین آنها میتوان به خاندان : سورن ـ قارن ـ مهران اشاره کرد
طبقه روحانیون با تکیه برسرکوب شدید مذاهب غیرزرتشتی ودراختیارداشتن حمایت سلطنت وبزرگان ودراختیارداشتن املاک وتیولها وکنترل آتشکدهها ازدیگرطبقات مطرح بودند که شاخصترین اینهارا میتوان به موبد بزرگ کرنیرکه درمصدرکارهای مهم بود را اشاره کرد که دردوران بهرام اول وبهرام دوم ساسانی ازیکه تازان میدان سیاست شده بود.
البته طبقه روحانیون یا مغان که مبلغین مذهب زرتشت بودند با ظهورمانویت ومزدکیت وهمچنین ورود مذهب مسیحیت به ایران سخت آسیبپذیرشده بود ومقبولیت چندانی در نزد مردم ایران نداشت
طبقات سپاهیان ودبیران هرچند به قدرت فوق الذکر نبودند اما ازامکانات نسبتاً زیادی برخورداربودند که امکانات آنها به مراتب ازامکانات طبقات پایین اجتماع بیشتربود.اما سه طبقه پایین اجتماع که بیشترمردم را تشکیل میدادند ازکمترین امکانات هم برخوردار نبودند درهنگام جنگ سپاهیان پیاده را تشکیل میدادند مالیات میپرداختند مجبور به پرداخت درصدی ازخراج خود به مغان وپادشاهان بودند وفرزندان آنها حق سوادآموزی نداشتند
فشارهای طبقاتی درایران باعث بروزشورشها ومخالفتهای ملی میشد که یکی ازآنها را میتوان به عنوان مزدکیت نام برد که خواهان درهم ریختگی طبقات بود که البته سرانجام توسط خسرو اول ساسانی این حرکت سرکوب شد باورود اسلام به ایران اکثریت مردم که ازاین وضع خسته شده بودند وخواهان درهم ریختگی این وضع شده