امام قلی بیگ ، قرقلوافشار
امام وردی خان قرقلوافشار
لطف علی بیگ ، کوسه احمد لوافشار
حاج محمد بیک ، مین باشی
طهماسب خان ، جلایر وکیل الدوله
محمد علی بیک ، قرقلو ، نایب ایشیک آقاسی
علی قلی بیک ، قرقلو
باباخان ، چایشلر
اراس (اراض ) سلطان ، قراباشلو
ابراهیم بیک ، استاجلو
شکر سلطان ، باچوانلو
محمد امین بیک ، کلانتر درجز
شیخ عبدالله ، در جزی
شیخ محمد ، درجزی
علی رضا بیگ ، افشار
میرزا جعفر ، کلانتر درون عاشورخان در جزی
میرزا غندم ، کلانتر آشخانه
رضا قلی ، قرقلو
رستم بیک ، قرقلو
امام وردی بیک ، افشار
محمد بیک ، قرقلو
حسن بیک ، وکیل قراچورلو
محمد کریم بیک ، قرقلو
شیر محمد ، در جزی
میرزا رضا قلی ، در جزی
محمد خان عاصل میانکوه
مصطفی بیک ، کیوانلو
احمد بیک ، گرایلی
شعادت خان قوقلو ، کشیک چی باشی
قوچه خان ، شیخوانلو
سلطان علی بیک ابیوردی
محمد رضا خان پساکوهی
محمد ولی ، در جزی
علی قلی بیک ، وکیل قوشخانه
عباس قلی بیک ، قره قوینلو
مرشد علی بیک ، وکیل گرایلی
بهبود خان ، برودنلو
استراباد
محمد قلی خان قاجار ، بیگلربیگی استراباد
جان محمد خان قاجار ، میرآخور باشی صحرا
علی رضا بیک
محمد رضا بیک ، سرکشیک باشی
محمد علی بیک ، شامبیاتی
ابراهیم بیک ، ایروانلو
فارس
امیر خان زند
محمد رضا بیک زنگنه
نام نمایندگان سایر ایالات ایران متأسفانه محو شده و از بین رفته است. (1)
در این جا لازم به ذکر است ، که نادر شاه با تشکیل مجلس مؤسسان در دشت مغان و نظر خواهی درباره سلطنت ایران ، تنظیم وثیقه نامه بر تقویض سلطنت ایران به او که تا آن روز چنین کاری شاید در ایران بی نظیر بود ، دو نظر و هدف داشت :
1- چون مدتی در خدمت شاه طهماسب دوم بود و با ارائه کفایت و لیاقت و فداکاری ارزنده در باز پس گرفتن استان ها و شهرستان های ایران و همچنین تاج و تخت سلطنت ایران از غاطبین بیگانه ، که این خدمات مورد توجه شاه قرار گرفته و بزرگترین مقام نظامی یعنی شبیه سالاری ارتش ایران را اختیارات امور شرق کشور یعنی فرمان فرمایی استان های خراسان و افغانستان و سیستان و گرگان را به او اعطا کرده بود و مهمتر از آن خواهر خود راضیه بیگم را که قبلاً زن محمود افغان بود و بعد ازکشته شدن او بیوه مانده بود به همسری نادر و خواهر کوچکتر خود را به نام فاطمه سلطان بیگم به همسری رضا قلی میرزا پسر نادر داده و بدینوسیله و از این طریق نادر را به خود نزدیکتر ساخته بود ، لذا نادر خواست با انجام این کار مردم ایران ، او را در مقابل آن همه عنایات شاهانه نمک نشاس ندانند و بی وفا نخوانند .
2-نادر توجه داشت که هنوز ایرانیان به خانواده سلطنتی صفویه از لحاظ مذهبی ، که پادشاه آن سلسله را مرشد و رهبر مذهبی خود می دانند سخت دلبستگی و علاقه دارند ، خواست با سپردن آن وثیقه نامه و تقویض سلطنت ایران با قید تعهدات در انجام شرایط نادر ، از طرف سران و بزرگان کشوری و لشکری ایران ، در آینه کسی به هواخواهی صفویه سربلند نکند ، و او بتواند ادعا نماید که مردم از صفویه رو گردان شدند ، و سلطنت ایران را به او دادند .
نادرشاه ، با توجه به اوضاع اسف بار ایران در اواخر دوران صفویه که کشور پارچه ، پارچه شده ، و هر قسمت در تصرف وزیر سلطه غاصب بیگانه ای بود . که او کمر همت بر بست و جان بر کف نهاد با قدرت شمشیر و یاری سران و سربازان فداکار سپاه خود همگی آنها را از کشور بیرون راند و تاج و تخت ایران را باز پس گرفت ، حقاً شایستگی پادشاهی ایران داشت ، ولی متأسفانه با آن همه پیروزی های درخشان در جنگ ها و توسعه حدود مرزهای کشور و به دست آوردن غنائم بسیار ، در اثر توطئه و دسائس نزدیکان خود که از روز اول سروری او را تحمل نداشتند ، و سعی می کردند که او و سلطنت او و اولاد او را نابود سازند و موفق هم شدند ، نتوانست از آن همه غنائم در جهت عمران و آبادی و ترقی کشور و تأمین رفاه مردم استفاده نماید و همگی پس از او نابود شدند .
نامه نیکلای اول امپراتوری روسیه